eshgholane
هوا سردست ... من از عشق لبریزم چنان گرمم ... چنان با یاد تو در خویش سر گرمم .... که رفت روزها و لحظه ها از خاطرم رفته ست! هوا سردست اما من ... به شور و شوق دلگرمم چه فرقی می کند فصل بهاران یا زمستان است! تو را هر شب درون خواب میبینم تمام دسته های نرگس دی ماه را در راه میچینم و وقتی از میان کوچه میآیی ... و وقتی قامتت را در زلال اشک میبینم ... به خود آرام میگویم :دوباره خواب میبینم! دوباره وعدهی دیدارمان در خواب شب باشد بیا... من دسته های نرگس دی ماه را در راه می چینم !!
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |